شهادت امام رضا علیه السلام
کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان آن لحـظـه که پـرپـر زدی و آه کـشـیدی معصومۀ مظلومه، کجـا بود رضا جان بـر دیـدنت آمـد چـو جـوادت ز مـدیـنـه سـوز جـگـرش، یا ابـتـا بـود رضا جان تنها نه جگر، شمـع صفت شد بدنت آب کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان تو ناله زدی، در وسط حجـره و زهـرا بالای سـرت نوحـه سرا بود رضا جان یک چشم تو در راه، به دیـدار جـوادت چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان جان دادی و راحت شدی از زخم زبانها این زهر، برای تو شفـا بود رضا جان از آتش این زهر، تن و جان تو میسوخت اما به لـبـت، ذکـر خـدا بود رضـا جان روزی که نبـودیم در این عـالـم خـاکـی در سـیـنـۀ ما، سوز شما بود رضا جان از خویش مـران «میثم» افـتاده ز پا را عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان |